نوشته‌ها

یک راهنما برای بهبود تمرکز بر روی کار

چگونه تمرکز کنیم ومقدار توجهمان را افزایش دهیم
بیایید راجع به غلبه کردن به اشتیاقمان به چندکاره بودن وتمرکز برروی یک چیز صحبت کنیم. از بین موضوعات مختلفی که پیش رویتان هست، از کجا می‌دانید که باید روی کدامشان تمرکز کنید؟ از کجا می‌دانید که انرژی و توجهتان را باید به کدام مسیری هدایت کنید؟ چطور تصمیم می‌گیرید که باید کدام یکی را عملی کنید؟
روش حواس متمرکز شده ی “2لیستی” از وارن بافه (Warren Buffet)

یکی از متودهای مورد علاقه‌ی من راجع به تمرکز کردن روی چیزهایی که اهمیت دارند و حذف کردن چیزهایی که اهمیت ندارند توسط سرمایه گذار معروف “وارن بافه” گفته شده است.
بافه برای اینکه به کارکنانش کمک کند که تصمیم بگیرند کدام کارهایشان در اولویت است، از یک استراتژی پربازده ساده‌ی سه قدیمی استفاده می‌کند.
ممکن است شماهم این متود را برای تصمیم گیری و وادار کردن خودتان به انجام یک کار مفید بدانید.
روش کار اینجاست…

تمرکز بر کار
یک روز بافه از خلبان شخصی اش خواست که این تمرین سه قدمی را انجام دهد.
قدم اول: بافه برای شروع از مایک فلینت (خلبان شخصی اش) خواست که 25تا از مهم ترین اهداف کاری‌اش را روی کاغذ بنویسد.
فلینت کمی فکر کرد و سپس آن‌ها را نوشت. (شما می‌توانید این تمرین را برای محدوده زمانی کمتری انجام دهید. مثلا 25 کار مهمی که باید در این هفته انجام دهید را بنویسید.)
قدم دوم: سپس بافه از فلینت خواست تا آن را بازبینی کند واین بار دورِ 5 تا از مهم ترین اهدافش خط بکشد. فلینت کمی زمان صرف کرد و از ابتدا تا انتهای لیستش پیش رفت و بالاخره 5 هدف مهمش را انتخاب کرد.
قدم سوم: در این نقطه فلینت دو لیست داشت. پنج هدفی که دورشان خط کشیده بود به عنوان لیست اول، و بیست هدف باقیمانده لیست دوم را تشکیل می‌دادند.
فلینت اقرار کرد که فورا شروع به کار کردن روی 5 هدف مهم خود خواهد کرد و اینجا بود که بافه راجب لیست دومش از او پرسید “پس آن‌هایی که دورشان را خط نکشیدی چه می‌شوند؟”
فلینت پاسخ داد: خب آن 5 تا تمرکزهای فعلی من هستند ولی آن 20 تای دیگر را بعد از این 5 هدف انجام می‌دهم. آن‌ها هنوز هم مهم هستند؛ پس به محض اینکه موقعیت را مناسب ببینم آن‌ها را به نوبت انجام خواهم داد.
باقی اهداف به اندازه‌ی آن 5 تا فوری نیستند ولی هنوز هم برنامه دارم که برایشان تلاش بخصوصی در نظر بگیرم.
این بود که بافه پاسخ داد: نه مایک اشتباه متوجه شدی. چیزهایی که دورشان را خط نکشیدی تبدیل شده‌اند به لیست “بطور کامل اجتناب شود“. اهمیتی ندارد چه اتفاقی می‌افتد تا زمانیکه در 5 هدف اصلیت موفق نشده‌ای آن‌ها نباید هیچ توجهی از تو به خودشان جلب کنند.
متود بافه جذاب است؛ چون مارا مجبور می‌کند که تصمیم‌های سخت بگیریم و چیزهایی که ممکن است وقت زیادی از ما بگیرند را حذف کنیم. اغلب اوقات کارهایی که تمرکز ما را از مسیر خارج می‌کنند آن‌هایی هستند که می‌توانیم به راحتی و عاقلانه زمانمان را صرفشان کنیم.
این فقط یکی از روش‌هایی است که می‌توانید حیطه‌ی تمرکزتان را محدود کنید و حواس پرتی‌ها را حذف کنید. من قبلا متودهای زیادی را امتحان کردم مثل متود ایوی لی و ایسن هوور باکس که می‌گویند :مهم نیست چه متودی استفاده می‌کنید و یا چقدر درگیر آن متود هستید؛ بعضی مواقع تمرکزتان کم می‌شود. شما چطور می‌توانید مقدار توجهتان را افزایش دهید و هنوز متمرکز بمانید؟

نتیجه کارتان را ارزیابی کنید

Evaluate your job

اولین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که پیشرفتتان را ارزیابی کنید.

تمرکز معمولا بخاطر نتیجه از بین می‌رود. ذهن شما بطور طبیعی دوست دارد بداند که آیا شما دارید در هدف‌هایتان پیشرفت می‌کنید یا نه؟ و دانستنش بدون گرفتن بازخورد غیرممکن است. از یک دیدگاه کاربردی این یعنی ما باید نتایج کارمان را ارزیابی کنیم.

همه ما معقتدیم قسمت‌هایی از زندگیمان خیلی مهم هستند ولی آن‌ها را ارزیابی نمی‌کنیم. این خجالت آور است؛ چرا که این ارزیابی است که تمرکز و توجه ما را پشتیبانی می‌کند. چیزهایی که ما ارزیابی می‌کنیم همان چیزهایی هستند در آن پیشرفت می‌کنیم. فقط با اعداد و بررسی‌های دقیق است که ما می‌توانیم بفهمیم که داریم بهتر عمل میکنیم یا بدتر؟

از زمانیکه بررسی کردم که در روز 20 صفحه کتاب می‌خوانم کتاب‌های بیشتری می‌خوانم. از زمانیکه ارزش‌هایم را یادداشت کردم، اصولی تر زندگی می‌کنم. فعالیت‌هایی که ارزیابی کردم همان‌هایی هستند که بر آن‌ها متمرکز مانده ام.

متاسفانه ما از ارزیابی کردن دوری می‌کنیم چرا که از چیزی که اعداد قرار است راجبمان به ما بگویند می‌ترسیم. نکته اینجاست که بدانیم که این ارزیابی قرار نیست قضاوت کند که ما چه کسی هستیم فقط به ما ؟می‌گوید که کجا هستیم

ارزیابی کنید تا کشف کنید تا پی ببرید تا بفهمید. ارزیابی کنید تا خودتان را بهتر بشناسید. ارزیابی کنید تا بفهمید آیا دارید وقتتان را صرف چیزهایی می‌کنید که واقعا برایتان مهم است یا خیر؟ ارزیابی کنید چون به شما کمک می‌کند تا روی چیزهایی که مهم هستند تمرکز کنید و چیزهای کم اهمیت را نادیده بگیرید.

روی روند کارتان تمرکز کنید نه روی نتیجه

دومین کاری که می‌توانید برای داشتن تمرکز طولانی مدت انجام دهید این است که روی روند کار تمرکز کنید نه نتیجه‌ی کار. خیلی اوقات ما فکر می‌کنیم موفقیت یعنی اینکه بتوانیم کاری را به اتمام برسانیم.

چند مثال رایج:

خیلی از مردم سلامتی را یک مسابقه می‌دانند: اگر من 20 کیلو کم کنم، اندامم متناسب می‌شود.

خیلی از مردم تجارت را مسابقه می‌دانند: اگر می‌توانستیم تجارتمان را در نشریات معتبر نشان دهیم آن موقع موقعیتمان تثبیت می‌شد.

.خیلی از مردم هنر را مسابقه می‌دانند: اگر فقط می‌توانستم کارهایم را در یک گالری بزرگتر به نمایش بگذارم آن‌ موقع میتوانستم آن اعتباری که لازم دارم را داشته باشم

این‌ها تنها چند نمونه از موقعیت‌هایی هستند که ما موفقیت را یک رویداد مهم تلقی می‌کنیم. ولی اگر به مردمی نگاه کنید که روی اهدافشان متمرکز هستند متوجه می‌شوید که این نتیجه نیست که آن‌ها را متفاوت می‌کند بلکه مقدار درگیری آن‌ها در روند کار است.

آن‌ها عاشق تمرین و کار روزانه شان هستند، نه نتیجه‌ی کار به تنهایی.

قسمت خنده دار اینجاست که به هر حال چیزی که به شما اجازه می‌دهد از نتیجه‌ی کارتان لذت ببرید تمرکز روی روند کارتان است.

اگر می‌خواهید نویسنده‌ی خوبی بشوید پس داشتن کتابی که خوب فروش برود عالی است. ولی تنها راه رسیدن به همچین نتیجه‌ای، این است که عاشق فرآیند نوشتن بشوید.

اگر می‌خواهید همه دنیا تجارت شما را بشناسند خیلی عالی می‌شود اگر در مجله فوربز معرفی شوید. ولی تنها راه رسیدن به این نتیجه این است که عاشق بازاریابی و فروش شوید.

اگر می‌خواهید اندام متناسبی داشته باشید ممکن است لازم باشد 20 پوند وزن کم کنید اما تنها راه رسیدن به این هدف این است که غذاهای سالم بخورید و مرتب ورزش کنید.

اگر بخواهید در هر چیز بخصوصی بهترین باشید باید عاشق روند پیشروی آن کار باشید. باید عاشق ساختن هویت کسی که این کار را انجام می‌دهد باشید تا اینکه فقط راجع به نتیجه‌ی دلخواهتان خیال بافی کنید.

فکر کردن به نتیجه‌ی کار گرایش طبیعی ماست ولی در طولانی مدت تمرکز برروی روند کار نتایج بهتر و بیشتری به ما می‌دهد.

به راستی تمرکز چیست ؟

متخصصان تمرکز را توجه کردن زیاد به علایق و فعالیت بر روی چیزی می‌دانند.
این تعریف خسته کننده‌ای است.
اما پشت این معنی، مفهوم مهمی پنهان است .
تمرکز چیست؟

تمرکز چیست؟

برای تمرکز برروی یک چیز، شما باید خیلی چیزهای دیگر را نادیده بگیرید.

تمرکز تنها زمانی اتفاق می‌افتد که شما به یکی از انتخاب‌هایتان بله و به تمام انتخاب‌های دیگرتان نه گفته‌اید. به بیانی دیگر حذف کردن پیش نیاز اصلی تمرکز است. کاری که شما انجام نمی‌دهید تعیین می‌کند که چه کاری را می‌توانید انجام دهید. البته که تمرکز به یک نه‌ی همیشگی نیاز ندارد بلکه به یک نه‌ی در لحظه نیاز دارد.شما همیشه می‌توانید یک کار دیگر را بعدا انجام دهید اما در زمان حال تمرکز مستلزم این است که فقط یک کار را انجام دهید .

تمرکز کلید بازدهی است چراکه نه گفتن به بقیه‌ی انتخاب‌ها این قابلیت را به شما می‌دهد که آن یک کار باقیمانده را به انجام برسانید.

وحال این سوال مهم:چطور می‌توانیم برروی آن یک چیز مهم تمرکز کرده و بقیه چیزها را نادیده بگیریم؟

چرا نمی‌توانیم تمرکز کنیم؟ اکثر مردم مشکل تمرکز ندارند بلکه مشکل تصمیم گیری دارند. منظور این است که اکثر انسان‌های سالم، ذهنی دارند که توانایی تمرکز کردن را دارد فقط اگر حواس پرتی هارا از سر راهشان بردارند. تاحالا برایتان پیش آمده که کاری داشتید که حتما باید تمامش می‌کردید؟ چه اتفاقی افتاد؟ شما تمامش کردید چرا که محدودیت زمانی برایتان تصمیم گرفت. شاید شما پیش از این کارهایتان را به آینده موکول می‌کردید ولی یک بار موقعیت فوری پیش آمد و مجبور به تصمیم گیری شدید و انجامش دادید.
بجای انتخاب کردن یک چیز برای تمرکز کردن (که کار سختی است) ما معمولا خودرا قانع می‌کنیم که انجام دادن چند کاربصورت همزمان بهترین انتخاب است؛ ولی اینکار بی‌فایده است.
در ادامه دلیلش را آورده‌ایم…

ادامه مطلب …